در حال بارگذاری ...
نوشته شده در 7 شهریور 1400، ساعت 04:01

وقتی فرزندتان خشمگین است

خشم یکی از هیجان‌های اصلی انسان است. این هیجان از ناکامی نشات می‌گیرد، یعنی وقتی بین آنچه کودک تصور می‌کند رخ خواهد داد و آنچه، واقعاً، رخ می‌دهد ناهمخوانی وجود دارد.

معمولاً، علل خشم عبارت‌اند از:

درد فیزیکی یا روان‌شناختی واقعی یا تهدیدکننده

برآورده نشدن انتظار

تصور غیرمنطقی یا غیرمنصفانه بودن موقعیت.

پاسخ‌ها عبارت‌اند از:

پرخاشگری فیزیکی و کلامی

طغیان احساسات

کشیدگی و سختی بدن

اشتغال خاطر با موقعیت

یا کناره‌گیری از تماس اجتماعی

خشم می‌تواند نیروی برانگیزنده‌ برای غلبه بر موانع و ابزاری برای دفاع از خود و دیگران باشد. در این موارد، خشم می‌تواند حاصلی مثبت داشته باشد. ولی از سوی دیگر، خشم می‌تواند به آسیب دیگران، برخورد با آن‌ها و ارتکاب خشونت منجر شود.

همه گاهی اوقات خشمگین می‌شوند. مسئله‌ی اصلی این است که آیا این خشم، خشمی کنترل شده است، و آیا حاصل مثبتی از آن نتیجه می‌شود؟

یکی از تکلیف‌های اصلی رشد برای کودکان یادگیری بیان کنترل‌شده‌ی هم و هدایت آن از طریق بی‌ضرر و مثبت است. اقداماتی که در جهت تسلط بر خود صورت می‌گیرد رایج و شامل سرکوب کردن خشم و ارائه‌ی تعریفی کمتر خشم انگیز از موقعیت است.

والدین چند نقش مهم در این زمینه بر عهده دارند:

۱. والدین می‌توانند الگویی مثبت به فرزندانشان ارائه کنند؛ به این معنی که برای ابزار خشم خود محدودیت‌هایی قایل شوند تا کودکان بتوانند روش‌های پذیرفتنی و مفید ابراز خشم را یاد بگیرند. کودکانی که در محیط خانوادگی پرخشمی پرورش می‌یابند، بیشتر راه‌های منفی بیان خشم را یاد می‌گیرند.

۲. والدین می‌توانند از طریق آگاه کردن کودکان به غیرقابل پذیرش بودن برخی از شیوه‌های بیان خشم نظیر کژخلقی، زدن، گازگرفتن، یا جیغ کشیدن به آن‌ها کمک کنند تا خشم خود را بهتر کنترل کنند. کودکان با کمک والدینشان می‌توانند نحوه‌ی اعمال کنترل بر هیجان‌هایشان را یاد بگیرند: (می‌فهمم که خشمگین هستی، ولی نمی‌توانم بگذارم برادرت را گاز بگیری. حالا باید چند دقیقه‌ای روی این صندلی بنشینید.)

۳. والدین می‌توانند به فرزندانشان کمک کنند تا از طریق فعالیت فیزیکی، کلامی و بازی هدفمند خشم خود را زایل سازد. مثلاً:

برو تا وقتی عصبانیتت رفع نشده، در حیاط بازی کن.

بیا درباره‌ی علت خشم تو با هم گفتگو کنیم.

شاید اگر خیمه‌شب‌بازی راه بیندازیم، عصبانیت تو کمتر شود.

. والدین باید به کودک بگویند که خشم او را می‌فهمند و آن را احساسی بهنجار می‌دانند. اما کودک باید یاد بگیرد احساساتش را کنترل و تنظیم کند.

آگاهی از این امر که والدین از احساس خشم کودک و خشمگین بودن او اطلاع دارند و در صورت عنوان شدن آن را از سوی کودک عصبانی یا آزرده نمی‌شوند، به او کمک می‌کند. این آگاهی به او کمک می‌کند بر احساس خشم خود قایق شود و از وجود آن در خود احساس گناه یا وحشت نکند.

۵. اگر خشم بیش‌ازاندازه و مداوم شود، والدین باید در صدد یافتن علل ریشه‌ای خشم، و در صورت امکان، اصلاح موقعیتی که سبب بروز آن شده، برآیند. اگر والدین در این زمینه به پیشرفت لازم نائل نشدند، مراجعه به مشاور برای خودشان و فرزندشان مفید خواهد بود.

وقتی فرزندتان خشمگین است

ویراستار مدرسه
عمومی
7 شهریور 1400۲۰ دقیقه مطالعه

خشم یکی از هیجان‌های اصلی انسان است. این هیجان از ناکامی نشات می‌گیرد، یعنی وقتی بین آنچه کودک تصور می‌کند رخ خواهد داد و آنچه، واقعاً، رخ می‌دهد ناهمخوانی وجود دارد.

معمولاً، علل خشم عبارت‌اند از:

درد فیزیکی یا روان‌شناختی واقعی یا تهدیدکننده

برآورده نشدن انتظار

تصور غیرمنطقی یا غیرمنصفانه بودن موقعیت.

پاسخ‌ها عبارت‌اند از:

پرخاشگری فیزیکی و کلامی

طغیان احساسات

کشیدگی و سختی بدن

اشتغال خاطر با موقعیت

یا کناره‌گیری از تماس اجتماعی

خشم می‌تواند نیروی برانگیزنده‌ برای غلبه بر موانع و ابزاری برای دفاع از خود و دیگران باشد. در این موارد، خشم می‌تواند حاصلی مثبت داشته باشد. ولی از سوی دیگر، خشم می‌تواند به آسیب دیگران، برخورد با آن‌ها و ارتکاب خشونت منجر شود.

همه گاهی اوقات خشمگین می‌شوند. مسئله‌ی اصلی این است که آیا این خشم، خشمی کنترل شده است، و آیا حاصل مثبتی از آن نتیجه می‌شود؟

یکی از تکلیف‌های اصلی رشد برای کودکان یادگیری بیان کنترل‌شده‌ی هم و هدایت آن از طریق بی‌ضرر و مثبت است. اقداماتی که در جهت تسلط بر خود صورت می‌گیرد رایج و شامل سرکوب کردن خشم و ارائه‌ی تعریفی کمتر خشم انگیز از موقعیت است.

والدین چند نقش مهم در این زمینه بر عهده دارند:

۱. والدین می‌توانند الگویی مثبت به فرزندانشان ارائه کنند؛ به این معنی که برای ابزار خشم خود محدودیت‌هایی قایل شوند تا کودکان بتوانند روش‌های پذیرفتنی و مفید ابراز خشم را یاد بگیرند. کودکانی که در محیط خانوادگی پرخشمی پرورش می‌یابند، بیشتر راه‌های منفی بیان خشم را یاد می‌گیرند.

۲. والدین می‌توانند از طریق آگاه کردن کودکان به غیرقابل پذیرش بودن برخی از شیوه‌های بیان خشم نظیر کژخلقی، زدن، گازگرفتن، یا جیغ کشیدن به آن‌ها کمک کنند تا خشم خود را بهتر کنترل کنند. کودکان با کمک والدینشان می‌توانند نحوه‌ی اعمال کنترل بر هیجان‌هایشان را یاد بگیرند: (می‌فهمم که خشمگین هستی، ولی نمی‌توانم بگذارم برادرت را گاز بگیری. حالا باید چند دقیقه‌ای روی این صندلی بنشینید.)

۳. والدین می‌توانند به فرزندانشان کمک کنند تا از طریق فعالیت فیزیکی، کلامی و بازی هدفمند خشم خود را زایل سازد. مثلاً:

برو تا وقتی عصبانیتت رفع نشده، در حیاط بازی کن.

بیا درباره‌ی علت خشم تو با هم گفتگو کنیم.

شاید اگر خیمه‌شب‌بازی راه بیندازیم، عصبانیت تو کمتر شود.

. والدین باید به کودک بگویند که خشم او را می‌فهمند و آن را احساسی بهنجار می‌دانند. اما کودک باید یاد بگیرد احساساتش را کنترل و تنظیم کند.

آگاهی از این امر که والدین از احساس خشم کودک و خشمگین بودن او اطلاع دارند و در صورت عنوان شدن آن را از سوی کودک عصبانی یا آزرده نمی‌شوند، به او کمک می‌کند. این آگاهی به او کمک می‌کند بر احساس خشم خود قایق شود و از وجود آن در خود احساس گناه یا وحشت نکند.

۵. اگر خشم بیش‌ازاندازه و مداوم شود، والدین باید در صدد یافتن علل ریشه‌ای خشم، و در صورت امکان، اصلاح موقعیتی که سبب بروز آن شده، برآیند. اگر والدین در این زمینه به پیشرفت لازم نائل نشدند، مراجعه به مشاور برای خودشان و فرزندشان مفید خواهد بود.