در حال بارگذاری ...
نوشته شده در 15 اردیبهشت 1400، ساعت 05:18

چگونه فرزندانمان را تشویق کنیم؟

انواع تقویتهای مثبت

کارهای روزمره‌ی ما پیامدهای اجتماعی و جسمانی مختلفی دارند. بسیاری از این پیامدها تقویتهای مثبت هستند و به پنج دسته تقسیم میشوند:

تقویت کنندههای اولیه 

این تقویت کننده‌ها محرکهایی هستند که ارزش مثبت و تقویتکنندگی آنها ربطی به  یادگیری‌های قبلی ما ندارد. برخی از آنها عبارت‌اند از: غذا، آب و از این قبیل. ما به خاطر  ساخت زیست شناختی خودمان و برای ادامهی بقای خود به این تقویت کننده‌ها محتاجیم.

تقویت کنندههای شرطی

این گروه از تقویت کننده‌ها که تقویت کنندههای ثانویه هم نامیده میشوند تفاوت زیادی با  دستهی اول دارند. تقویت کنندههای شرطی، آن دسته از رویدادهایی هستند که خود به خود ارزشی ندارند، بلکه بخاطر تداعی با تقویت کنندههای اولیه است که میتوانند بر رفتار ما اعمال کنترل نمایند.

تقویت کنندههای اجتماعی

بر طبق این تعریف، رفتار اجتماعی مستلزم درگیر شدن افراد با یکدیگر است. بنابراین نوع و  شکل پاداش بستگی به طرفهای مقابل دارد. تماس میان فردی جزء لاینفک پاداش اجتماعی  هستند و عبارتند از: حضور صرف دیگران، جلب توجه، و پاسخ دهی هنگام گفت‌وگو.

نکتهی جالب این است که هر گونه افراط و تفریطی در این فرایند ها آزارنده است، این عامل تا وقتی تقویت کننده است که در حد اعتدال باشد.

گاهی توجه یک معلم به دانش آموز، بخاطر افراط و تفریط در آن، به جای تقویت به تنبیه مبدل میشود.

محتوای تعامل نیز جنبههای پاداش دهنده دارد. باس در این مورد تاکید خاصی بر تصدیق  تفاوتها، تحسین، همدلی و مهربانی دارد. این موارد محتوایی، برخلاف قرینههای فرایندی  خود، عملکردی تک بعدی دارند و برای آنکه موثر و با معنا باشند به انواع خاصی از روابط میان فردی نیاز دارند.

ما به ندرت به غریبهها مهربانی می‌کنیم و آنها را مورد تحسین قرار میدهیم. ما در صدد یافتن فرصتی برای مقایسهی خود با دیگران، رقابت، سلطه گری یا افشای خود (پاداشهای محتوایی و فرایندی) هستیم، و خود را در موقعیتهایی قرار میدهیم که از این لحاظ ما را ارضا کنند.

اسکینر و بندورا از جمله کسانی هستند که معتقدند محیط اجتماعی، ما را به صورت موجوداتی اجتماعی درمی‌آورد. هسته اصلی پاسخ دهی مثبت، به عنوان یک مهارت میان فردی را هم همین فعالیتها تشکیل می‌دهند. ما ازطریق این فعالیتها و بی آنکه مدام متوسل به مداخلهی فیزیکی شویم، میتوانیم رفتار دیگران را تعیین کنیم.

تقویت کنندههای حسی

برای آنکه به کمیت و کیفیت پاداش دهندگی محرکهای حسی پی ببرید، کافی است به  جذابیت گوش دادن به یک آهنگ زیبا، تماشای یک نقاش جذاب، دیدن یک نمایش یا تماشای یک مسابقهی مهیج راگبی وتلاش‌ها و هزینه‌های صرف شده برای انجام این فعالیتها را مجسم کنید.

تقویت کنندههای فعالیتی 

به نظر دیوید پریماک این خود فعالیتها هستند که تقویت کننده‌اند نه اشیا، یعنی خوردن، نوشیدن و فعالیتهایی از این قبیل مهماند، نه غذا یا آب. او در اصلی موسوم به اصل پریماک میگوید: ما میتوانیم با وابسته کردن رفتارهایی که احتمال وقوع آنها خطرناک است به رفتارهایی که احتمال وقوع آنها بالاست، فراوانی رفتارهای اول را افزایش دهیم.

ما میتوانیم در رشتههایی همچون مدیریت، صنعت و آموزش و پرورش از تقویتکنندگی فعالیتها به عنوان راهی برای تنظیم فعالیتهای روزمره و بالا بردن میزان تعهد استفاده کنیم.

دانش آموزان کلاسهای عملی را به کلاسهای نظری ترجیح میدهند اما اگر حق انتخاب  داشته باشند، وقت خود را صرف کار دیگری میکنند. آنها به دانش آموزان کلاس گفتند که اگر ظرف یک دقیقه پس از به صدا در آمدن زنگ کلاس را تشکیل دهند، در چهار دقیقه پایانی کلاس آزادند هر کاری که میخواهند انجام دهند. به این ترتیب آنها موفق شدند حضور سر وقت دانش آموزان را پنج برابر افزایش دهند.

چگونه فرزندانمان را تشویق کنیم؟

ویراستار مدرسه
عمومی
15 اردیبهشت 1400۲۰ دقیقه مطالعه
انواع تقویتهای مثبت

کارهای روزمره‌ی ما پیامدهای اجتماعی و جسمانی مختلفی دارند. بسیاری از این پیامدها تقویتهای مثبت هستند و به پنج دسته تقسیم میشوند:

تقویت کنندههای اولیه 

این تقویت کننده‌ها محرکهایی هستند که ارزش مثبت و تقویتکنندگی آنها ربطی به  یادگیری‌های قبلی ما ندارد. برخی از آنها عبارت‌اند از: غذا، آب و از این قبیل. ما به خاطر  ساخت زیست شناختی خودمان و برای ادامهی بقای خود به این تقویت کننده‌ها محتاجیم.

تقویت کنندههای شرطی

این گروه از تقویت کننده‌ها که تقویت کنندههای ثانویه هم نامیده میشوند تفاوت زیادی با  دستهی اول دارند. تقویت کنندههای شرطی، آن دسته از رویدادهایی هستند که خود به خود ارزشی ندارند، بلکه بخاطر تداعی با تقویت کنندههای اولیه است که میتوانند بر رفتار ما اعمال کنترل نمایند.

تقویت کنندههای اجتماعی

بر طبق این تعریف، رفتار اجتماعی مستلزم درگیر شدن افراد با یکدیگر است. بنابراین نوع و  شکل پاداش بستگی به طرفهای مقابل دارد. تماس میان فردی جزء لاینفک پاداش اجتماعی  هستند و عبارتند از: حضور صرف دیگران، جلب توجه، و پاسخ دهی هنگام گفت‌وگو.

نکتهی جالب این است که هر گونه افراط و تفریطی در این فرایند ها آزارنده است، این عامل تا وقتی تقویت کننده است که در حد اعتدال باشد.

گاهی توجه یک معلم به دانش آموز، بخاطر افراط و تفریط در آن، به جای تقویت به تنبیه مبدل میشود.

محتوای تعامل نیز جنبههای پاداش دهنده دارد. باس در این مورد تاکید خاصی بر تصدیق  تفاوتها، تحسین، همدلی و مهربانی دارد. این موارد محتوایی، برخلاف قرینههای فرایندی  خود، عملکردی تک بعدی دارند و برای آنکه موثر و با معنا باشند به انواع خاصی از روابط میان فردی نیاز دارند.

ما به ندرت به غریبهها مهربانی می‌کنیم و آنها را مورد تحسین قرار میدهیم. ما در صدد یافتن فرصتی برای مقایسهی خود با دیگران، رقابت، سلطه گری یا افشای خود (پاداشهای محتوایی و فرایندی) هستیم، و خود را در موقعیتهایی قرار میدهیم که از این لحاظ ما را ارضا کنند.

اسکینر و بندورا از جمله کسانی هستند که معتقدند محیط اجتماعی، ما را به صورت موجوداتی اجتماعی درمی‌آورد. هسته اصلی پاسخ دهی مثبت، به عنوان یک مهارت میان فردی را هم همین فعالیتها تشکیل می‌دهند. ما ازطریق این فعالیتها و بی آنکه مدام متوسل به مداخلهی فیزیکی شویم، میتوانیم رفتار دیگران را تعیین کنیم.

تقویت کنندههای حسی

برای آنکه به کمیت و کیفیت پاداش دهندگی محرکهای حسی پی ببرید، کافی است به  جذابیت گوش دادن به یک آهنگ زیبا، تماشای یک نقاش جذاب، دیدن یک نمایش یا تماشای یک مسابقهی مهیج راگبی وتلاش‌ها و هزینه‌های صرف شده برای انجام این فعالیتها را مجسم کنید.

تقویت کنندههای فعالیتی 

به نظر دیوید پریماک این خود فعالیتها هستند که تقویت کننده‌اند نه اشیا، یعنی خوردن، نوشیدن و فعالیتهایی از این قبیل مهماند، نه غذا یا آب. او در اصلی موسوم به اصل پریماک میگوید: ما میتوانیم با وابسته کردن رفتارهایی که احتمال وقوع آنها خطرناک است به رفتارهایی که احتمال وقوع آنها بالاست، فراوانی رفتارهای اول را افزایش دهیم.

ما میتوانیم در رشتههایی همچون مدیریت، صنعت و آموزش و پرورش از تقویتکنندگی فعالیتها به عنوان راهی برای تنظیم فعالیتهای روزمره و بالا بردن میزان تعهد استفاده کنیم.

دانش آموزان کلاسهای عملی را به کلاسهای نظری ترجیح میدهند اما اگر حق انتخاب  داشته باشند، وقت خود را صرف کار دیگری میکنند. آنها به دانش آموزان کلاس گفتند که اگر ظرف یک دقیقه پس از به صدا در آمدن زنگ کلاس را تشکیل دهند، در چهار دقیقه پایانی کلاس آزادند هر کاری که میخواهند انجام دهند. به این ترتیب آنها موفق شدند حضور سر وقت دانش آموزان را پنج برابر افزایش دهند.